سباسبا، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 28 روز سن داره

سبا، دخترنازم

شیطون بلا

مامانی این روزا خیلی وروجک شدی.دیروز رفته بودیم خونه عمه محبوبه شما هرچیزگردی که پیدامیکردی میکردی تو دهنت ومن وعمه دائم دنبالت بودیم تاشما وروجک چیزی قورت ندی.بیشتر دکوریهای عمه رو گذاشتیم جایی که دست نرسه امان ازتو که میرفتی بالای مبل از اونجارو میز اوپن.چهارپایه تو اتاقمون روکه میرفتی فتح میکردی جمع کردم.امروز رفته بودیم سکه بخریم آقاطلافروش گفت خوبه بچه تون دختره اگه پسربودچه کارمیکردین بس که اونجاکنجکاوی وبازیگوشی کردی دخترکم.خیلی فرز تشریف داری رفتیم واسه بابا لباس زیر وجوراب خریدیم شماتندی جورابا وزیرپوشها رو زیرو رو کردی.رفتیم کفش بخریم پاتو آوردی بالا گذاشتی رو قفسه کفشا که کج شدنزدیک بود بریزن زمین...وقتی از بیرون میایم لباس خونه ر...
17 مهر 1392

شیرین ترین روزها

سلام به عزیزانم .هشتم مهر  بالاخره گوشای دختری رو سوراخ کردیم جیغ و دست و هورا....از اونجا که مثل مامانش علاقه به گوجه فرنگی داره یاد گرفته میگه گووژه....میخوام پوشکش رو ببندم اشاره میکنه بهم ومیگه بودر یعنی پودر بزنم چون جند روز هست به خاطردندوناش پاش میسوزه.یه عکس  حضرت عباس بالای ظرفشویی هست اشاره میکنه میگه آقا البته الان همه مردایی که میبینه زود میگه آقا....خودش کلی توپ داره یه سوپر مارکت چند تا توپ  خارج از دید بودند برگشت گفت بوپ بوپ...خیلی مهربونه اگه دستش  یا پاش بهمون بخوره سریع بوس میکنه تاخوب بشیم...صدای کلاغ گاو بع بعی ماهی هاپو جوجه روبلده و دو تا جوجه اسباب بازی داره صداش رو میکشه میگه جووجه....تا باباییش ا...
10 مهر 1392
1